مسئولیت پذیری به عنوان پذیرش نتایج رفتار و کارهای ماست. وقتی ما به واسطهی حرفی که از دیگری شنیدهایم، رفتاری ازمان سر میزند، حق نداریم آن شخص را متهم کنیم. تمام مسئولیت رفتار به عهدهی خود ماست.
وقتی تصمیمی برای زندگیمان میگیریم و ممکن است این تصمیم را تابع تاثیر از فردی دیگر گرفته باشیم، باز هم مسئولیت تمام آن تصمیم با شخص ماست و هیچ تقصیری متوجه آن شخص نیست.
این ما هستیم که انتخاب می کنیم از چه کسی مشورت بگیریم، از چه کسی تاثیر بپذیریم. با چه کسی حرف نزنیم و با چه کسی درد دل کنیم. همه ی اینها انتخاب های خود ماست.
اگر در رفتارهای خود دنبال مقصر میگردم، من آدم مسئولیت پذیری نیستم!
اگر پای عواقب انتخابهایم نمی ایستم و شانه خالی می کنم، اصلا مسئولیت پذیری ندارم.
اگر تصمیم اشتباهی میگیرم و بعد که پشیمان میشوم حاضر به پرداخت هزینهاش نیستم، من هنوز نمی دانم مسئولیت پذیری یعنی چه…
اگر توی روابطم همیشه به منفعت خودم فکر میکنم و خود آن رابطه برایم اهمیت چندانی ندارد، مسئولیت پذیر نیستم.
اگر همواره دنبال این هستم که گناه خود را گردن دیگران بیندازم، به اندازه ی کافی بالغ نشده ام.
خیلی از این تصمیم نگرفتنهای ما، و توقف ما در کارها ناشی از عدم مسئولیت پذیری است. چون ما میترسیم پای تصمیمات و انتخابهای خودمان بایستیم. فکر میکنیم تنها و خواهیم ماند. چون واقعا خودمان را تنها میگذاریم. ما خودمان زیر پای خودمان را میروبیم!
مسئولیت پذیری زندگی را شاید سخت اما زیباتر و پرمعناتر میکند.