مروری بر کتاب وقتی نیچه گریست

کتاب وقتی نیچه گریست، یکی از جذاب‌ترین رمان‌های اروین یالوم است که با رویکرد روانشناسانهٔ این استاد بزرگ درهم آمیخته و معجون شگفت‌انگیزی را به‌وجود آورده است.

کتاب «وقتی نیچه گریست» از روان درمانگر و نویسنده‌ی معروف اروین یالوم و ترجمه‌ی سپیده حبیب یکی از گیراترین و عمیق‌ترین کتاب‌هایی است که تابحال خوانده‌ام.

آغاز کتاب

دکتر برویر مردی است در آستانه‌ی چهل سالگی و یک روانشناس و روان درمان‌گر است که در قرن ۱۹ میلادی به طبابت بیماران خویش مشغول است. یک زندگی نرمال، همسری مهربان و زیبا و فرزندانی سالم دارد. وضعیت مادی او خوب است و خلاصه همه چیز روبه‌راه و عادی به‌نظر می‌رسد.

ملاقات با لوسالومه

داستان کتاب با ملاقات دکتر برویر و زنی به‌نام لو سالومه در یک کافه آغاز می‌شود. لوسالومه معشوقه‌ی نیچه است و از دکتر برویر می‌خواهد بدون اینکه نیچه متوجه شود، درمان او را بر عهده بگیرد. چه کار سختی! درمان روان کسی بدون اینکه خود بیخبر باشد،کاری محال به‌نظر می‌آید. در رشد فردی هر شخص، مهم‌ترین چیز خواست و اراده‌ی شخصی اوست. دکتر برویر این موضوع را می‌پذیرد و طبق نقشه‌ای که میان آن‌دو شکل می‌گیرد، کار شروع می‌شود.

ملاقات نیچه و دکتر برویر

ملاقات عجیبی است. مثل خیلی از دیدارهای ما آدمها که از خودمان دوریم. احساسات واقعی‌مان را پنهان می‌کنیم. به دیگران اعتماد نمی‌کنیم. راهی برای صمیمیت بیشتر نمی‌گشایم. روی بازی برای دیگران نداریم.

فردریش نیچه در مقابل دکتر برویر گارد شدیدی دارد. حرف‌ها و کلمه‌ها بسیار حساسند. هر لحظه امکان دارد این ملاقات با یک خداحافظی سریع از سمت نیچه به‌پایان برسد. دکتر برویر تلاش می‌کند او را در ارتباط با خویش نگه دارد. هوش و درایت دکتر برویر در این‌کار راهنمای او است و در نهایت او موفق می‌شود.

مسیر درمان نیچه

از آنجایی که نیچه از سردردهای شدید میگرنی و علایم بیماری جسمی رنج می‌برد (در حالی‌که منشا روحی و ذهنی دارد) دکتر برویر درمان را بر سردردهای نیچه بنا می‌نهد و برای جلب رضایت نیچه جهت قرار گرفتن تحت درمان او مطلقا صحبتی از ناامیدی نمی‌کند. چیزی که هر لحظه در دیالوگ‌های نیچه شعله‌ور و با هر گفتگو بر دکتر برویر آشکارتر می‌شود. احساسی که همه‌ی ما کمابیش با آن درگیر می‌شویم. ناامیدی و یاسی که مانع حرکت‌های ما در جهت یک زندگی ارزشمند و با کیفیت می‌شود. اما در پایان کتاب مسیر به‌گونه‌ی دیگری رقم می‌خورد.

شروع درمان

نیچه دو سه بار از قبول درمان توسط دکتر برویر سرباز می‌زند تا اینکه شبی به‌شدت بدحال می‌شود و در تنهایی خویش در هتل دچار حملات شدید میگرنی می‌شود. دکتر برویر به داد او می‌رسد و همین نقطه عطفی برای پذیرش درمان از سوی نیچه می‌شود. اتفاقی که شاید تنهایی‌اش را به رخ وی کشید و به او فهماند که به‌عنوان یک انسان هرگز نمی‌توان بدون کمک سایر انسان‌ها زندگی سالمی داشت.

ادامه درمان

در ادامه‌ی این مسیر دکتر برویر با ذکاوت خود سعی می‌کند از ناامیدی‌های خودش برای نیچه بگوید. برای او درد دل کند و حتی کار را به‌جایی می‌رساند که خود را به‌عنوان بیماری روانی در محضر نیچه جا بزند و از او درخواست کمک کند. تمام این‌ها به‌این جهت رخ می‌دهد که نیچه با او همراه شود و اعتماد کند.

پایان درمان

انتهای کتاب آنقدر جذاب و گیراست که دیگر نمی‌توان کتاب را زمین گذاشت و باید یک‌نفس آن را خواند. در مورد این بخش سخن نمی‌گویم و شما را از بخش نهایی آگاه نمی‌کنم تا خودتان بخوانید و لذت ببرید. اما لحظه‌های آخر آن‌قدر نفس‌گیر بود که تمام احساسات مرا درگیر خود کرد. انسان‌ها همیشه درد مشترک داشته و دارند. این مساله باعث می‌شود نتوانند نسبت به دردهای هم بی‌تفاوت باشند. خودشان را جای یکدیگر تصور کنند و اگر اغراق نکنم:

این دردها و احساسات رنج‌آور ماست که ما انسان‌ها را کنار هم نگه داشته‌است.

خواندن این کتاب را به هرکس که به خودشناسی، رشد فردی و مباحث روانشناسی علاقمند است توصیه می‌کنم. هر کس که دغدغه کمک به خود،مهرورزی به خود، شفقت به خود را دارد می‌تواند برداشت‌های عالی از این کتاب در جهت کمک به خویشتن داشته باشد. البته در خلال خواندن این کتاب حس کردم اگر پیش زمینه‌ی فکری پیرامون مباحث روانشناسی و به‌خصوص در زمینه‌ی رشد فردی نداشتم، شاید درک این کتاب و صحبت‌های نیچه و برویر قدری سخت‌تر بود.

برای خرید کتاب وقتی نیچه گریست از سایت ایران کتاب و با کد تخفیف بیست‌درصدی mhavaee اینجا را کلیک کنید. در این لینک چندین ترجمه از این کتاب موجود است که نشرهای مختلف آن را ترجمه و منتشر کرده‌اند. اما توصیهٔ من ترجمهٔ خوب خانم سپیده حبیب از نشر قطره است. خودم همین ترجمه را خوانده‌ام. هرچند انتشارات جامی و نشر نی هم به اعتقاد من جزو نشرهایی هستند که ترجمه‌های خوب و کتاب‌های خوبی ارائه می‌دهند.

اگر این مطلب را دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید:

فیس‌بوک
توییتر
پینترست
واتساپ
تلگرام
ایمیل

6 پاسخ

  1. کتاب فوق العاده ای هست من این کتاب رو خونده بودم و وقتی خلاصه ی کتاب رو از طرف شما خوندم دقیقا تمامی قسمت های مهم رو گفته بودید.
    سپاس?

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هنوز اشتهای خواندن دارید؟