در دنیا به چه چیز بیش از همه عشق می ورزی؟

خودشناسی به ما کمک می کند تجربیات تازه و ناب تری داشته باشیم.

پیشتر در کانال تلگرامم پستی منتشر کردم و توی آن نوشتم که برای شناخت بهتر خودمان یکی از هزاران راه موجود، این است که بنشینیم و کمی وقت بگذاریم و لیست های مختلف از مسائل مربوط به خودمان تهیه کنیم. مثلا یکی از این فهرست‌ها موضوعات یا چیزهای مورد علاقه‌مان است. حتی توی این فهرست می‌توانیم جوانه‌های روی شاخه‌ی درخت در بهار، یا طرح پتوی عمه جان را هم بیاوریم. دستمان برای نوشتن چیزهای مورد علاقه کاملا باز است و هیچ محدودیتی هم ندارد.

 

اما جالبی کار اینجاست که شاید هرکدام از این علاقه‌ها هر چند ریز و ظریف، سرنخ‌های جالبی از خودمان به ما می‌دهد که به غور کردن در درون خودمان کمک می‌کند. بهتر است ببینیم چه چیزهایی برایمان مهم است و بهشان علاقمندیم و با همان چیزها خودمان را بسنجیم.

مثال می زنم. شاید اگر از بوی عطر کسی خوشمان می‌آید به خاطر این است که ما را به جایی از کودکی وصل می‌کند که برای ما بسیار خوشایند بوده است. یا اگر امروز نارنگی دوست داریم، بالاخره یک جایی در گذشته این علاقه در ما شکل گرفته است.

 

حالا شاید بپرسید خب فهمیدن و آگاه شدن به این چیزها چه کمکی به ما می‌کند؟

 

وقتی در مورد ریشه ی علاقه های خودمان آگاه می‌شویم، از بین آنها خودمان را پیدا می کنیم. نقاط ضعفمان را پیدا می کنیم. ممکن است نفهمیم فقط به خاطر بوی عطر کسی به او وابسته شده ایم، اما وقتی ریشه ی علاقمندی مان را پیدا می کنیم، حواسمان جمع می شود. بیشتر در علاقه مان عمیق می شویم. بیشتر دقت می کنیم و چه بسا یک جایی هم به داد خودمان برسیم و از یک عشق و علاقه ی غلط خودمان را بیرون بکشیم.

 

این فقط یه مثال بود. خیلی موضوعات هست که ریشه ی آنها در گذشته شکل گرفته اما ما امروز به دلیل هیجان بالایی که تجربه می کنیم ممکن است متوجه این اتصال نباشیم و به اشتباه تصور کنیم این یک عشق و علاقه ی واقعی است. سخت است که مثلا آدم بفهمد صرفا چون عمویش در کودکی با او مهربان بوده و این عطر را می زده، حالا امروز به آدمی وابسته و علاقمند شده که از همان عطر می زند. برای آن آدم روبه رو هم خوشایند نیست اگر تنها دلیل علاقه تان به خودش را متوجه بشود.

 

خودآگاهی چیزی است که بدون رنج به‌دست نمی‌آید، اما خودمان را برای ما روشن می‌کند و با یک خویشتن روشن مواجه می‌شویم که می‌تواند سره را از ناسره تشخیص بدهد و دنبال علاقه‌های واقعی‌اش برود و تجربه‌های تازه و حقیقی‌تری را درک و لمس کند. در یک کلام از زندگی‌اش لذت بیشتری ببرد. عجیب و زیباست این متولد شدن لذت و حس و حال خوب، از دل تاریکی و درد و رنج خود را شناختن.

اگر این مطلب را دوست داشتید، لطفا به اشتراک بگذارید:

فیس‌بوک
توییتر
پینترست
واتساپ
تلگرام
ایمیل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هنوز اشتهای خواندن دارید؟